مانگ

به معنی ماه

مانگ

به معنی ماه

آخر شاهنامه

 این شکسته چنگ بی قانون
 رام چنگ چنگی شوریه رنگ پیر
 گاه گویی خواب می بیند
 خویش را در بارگاه پر فروغ مهر
طرفه چشم نداز شاد و شاهد زرتشت
 یا پریزادی چمان سرمست
در چمنزاران پک و روشن مهتاب می بیند
روشنیهای دروغینی
 کاروان شعله های مرده در مرداب
 بر جبین قدسی محراب می بیند
 یاد ایام شکوه و فخر و عصمت را
 می سراید شاد
 قصه ی غمگین غربت را
هان ، کجاست
 پایتخت این کج ایین قرن دیوانه ؟
 با شبان روشنش چون روز
 روزهای تنگ و تارش ، چون شب اندر قعر افسانه
 با قلاع سهمگین سخت و ستوارش
 با لئیمانه تبسم کردن دروازه هایش ،‌سرد و بیگانه
 هان ، کجاست ؟
 پایتخت این دژایین قرن پر آشوب
 قرن شکلک چهر
بر گذشته از مدارماه
لیک بس دور از قرار مهر
قرن خون آشام
 قرن وحشتنک تر پیغام
 کاندران با فضله ی موهوم مرغ دور پروازی
 چار رکن هفت اقلیم خدا را در زمانی بر می آشوبند
 هر چه هستی ، هر چه پستی ، هر چه بالایی
 سخت می کوبند
 پک می روبند
 هان ، کجاست ؟
 پایتخت این بی آزرم و بی ایین قرن
 کاندران بی گونه ای مهلت
 هر شکوفه ی تازه رو بازیچه ی باد است
 همچنان که حرمت پیران میوه ی خویش بخشیده
 عرصه ی انکار و وهن و غدر و بیداد است
پایتخت اینچنین قرنی
بر کدامین بی نشان قله ست
 در کدامین سو ؟
 دیده بانان را بگو تا خواب نفریبد
 بر چکاد پاسگاه خویش ،‌دل بیدار و سر هشیار
 هیچشان جادویی اختر
 هیچشان افسون شهر نقره ی مهتاب نفریبد
بر به کشنیهای خشم بادبان از خون
ماه ، برای فتح سوی پایتخت قرن می اییم
تا که هیچستان نه توی فراخ این غبار آلود بی غم را
 با چکاچک مهیب تیغهامان ، تیز
غرش زهره دران کوسهامان ، سهم
پرش خارا شکاف تیرهامان ،‌تند
نیک بگشاییم
 شیشه های عمر دیوان را
 ز طلسم قلعه ی پنهان ، ز چنگ پاسداران فسونگرشان
 خلد برباییم
بر زمین کوبیم
ور زمین گهواره ی فرسوده ی آفاق
دست نرم سبزه هایش را به پیش آرد
 تا که سنگ از ما نهان دارد
 چهره اش را ژرف بخشاییم
 ما
 فاتحان قلعه های فخ تاریخیم
 شاهدان شهرهای شوکت هر قرن
 ما
 یادگار عصمت غمگین اعصاریم
 ما
 راویان صه های شاد و شیرینیم
قصه های آسمان پک
نور جاری ، آب
 سرد تاری ،‌خک
 قصه های خوشترین پیغام
 از زلال جویبار روشن ایام
 قصه های بیشه ی انبوه ، پشتش کوه ، پایش نهر
قصه های دست گرم دوست در شبهای سرد شهر
 ما
 کاروان ساغر و چنگیم
لولیان چنگمان افسانه گوی زندگیمان ،‌ زندگیمان شعر و افسانه
 ساقیان مست مستانه
هان ، کجاست
پایتخت قرن ؟
 ما برای فتح می اییم
 تا که هیچستانش بگشاییم
 این شکسته چنگ دلتنگ محال اندیش
 نغمه پرداز حریم خلوت پندار
 جاودان پوشیده از اسرار
 چه حکایتها که دارد روز و شب با خویش
ای پریشانگوی مسکین ! پرده دیگر کن
پوردستان جان ز چاه نابرادر نخواهد برد
 مرد ، مرد ، او مرد
 داستان پور فرخزاد را سر کن
آن که گویی ناله اش از قعر چاهی ژرف می اید
نالد و موید
 موید و گوید
 آه ، دیگر ما
 فاتحان گوژپشت و پیر را مانیم
 بر به کشتیهای موج بادبان را از کف
 دل به یاد بره های فرهی ، در دشت ایام تهی ، بسته
تیغهامان زنگخورده و کهنه و خسته
کوسهامان جاودان خاموش
 تیرهامان بال بشکسته
ما
 فاتحان شهرهای رفته بر بادیم
با صدایی ناتوانتر زانکه بیرون اید از سینه
 راویان قصه های رفته از یادیم
کس به چیزی یا پشیزی برنگیرد سکه هامان را
گویی از شاهی ست بیگانه
 یا ز میری دودمانش منقرض گشته
 گاهگه بیدار می خواهیم شد زین خواب جادویی
 همچو خواب همگنان غاز
 چشم می مالیم و می گوییم : آنک ، طرفه قصر زرنگار
 صبح شیرینکار
لیک بی مرگ است دقیانوس
 وای ، وای ، افسوس

درچه ها

ما چون دو دریچه، رو به روی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم

هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده

عمر آینه‌ی بهشت، اما ... آه
بیش از شب و روز تیره و دی کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته ست
زیرا یکی از دریچه‌ها بسته ست

نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر، که هر چه کرد او کرد

 

 

من عاشق این شعرم

مانگ

در قسمتی ازمطلب زرتشت اهل ری بود می خوانید

 

در پایان هنگام (دوره) «جمشیدی» که چند هزار سال به طول انجامیده چشمان نیاکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می دیدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنایی خورشید جان بخش و ماه شب پیما، ستارگان، سیل، یخبندان و ... مردم در آن زمان آسمان را ستایش می کردن و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هایی را از آسمان پیدا کنند و به آنها نامهایی را بدهند و کم کم از روی حرکت ماه، شیوه ای «زمان سنجی» درست کردند که ما امروزه تنها از روی یک واژه می توانیم آنرا بشناسیم. در زبان از بن و پسوند «انگ» (ang-) اسم آلت می سازند. برای نمونه از ریشه «کلیدن» که در زبان خراسانی به معنای کندن و کاویدن است و پسوند «انگ»؛ کلنگ را می سازند به چم آلت کاویدن و کندن خاک یا ریشه آویختن؛ آونگ را می سازند و یا ... ریشه «ما» در زبان اوستایی به چم سنجش و اندازه گیری است که امروزه در واژه های چون: آمار، شماردن، پیمانه، پیمودن، پیمایش و ... باقی مانده است و با پسوند «انگ»؛ تبدیل به «مانگ» (mang-) می شود که امروزه هم در زبان های کردی و تالشی و تاتی به «ماه»؛ «مانگ» گفته می شود و در گیلان و طبرستان و نه به خود ماه، بلکه به تابش ماه «مانگ تو» (mang- tao) گفته می شود.پس «مانگ» (ماه) یعنی «آلت اندازه گیری»! و از روی این واژه در می یابیم که نیاکان ما «اول با ماه» زمان را اندازه گیری می کرده اند و سال هم نداشته اند و تنها همین ماها بوده است! در طول زمان که به برجهای آسمانی نگاه می کردند سرانجام آدمیان آگاه شدند که هم زمان با برآمدن خورشید یکی از این برج ها - که همان برج «بره» باشد - طول شب و روز با هم برابر می شود و می تواند آغاز درستی برای زمان سنجی ژرف نگر باشد. این زمان سنجی، خوشبختانه نخستین زمان سنجی خورشیدی در جهان بوده که هنوز هم همه جهانیان از همین کار و اندیشه نیاکان ما بهره می گیرند. البته خیام و گروهش در آغاز سده پنجم (ه. ش.) محاسبه های دیگری انجام دادند و گاهنامه خیامی را ساختند، «گرگوار» مسیحی هم از روی گاهنامه خیام، گاهنامه خودش را ساخت که در هر 3333 سال یک روز اختلاف دارد در حالی که گاهنامه خیامی – بر اساس محاسبات شادروان احمد بیرشک – هر یک میلیون و دویست و اندی هزار سال، یک روز نادرستی دارد! و باید این را در اندیشه داشته باشیم که این همه ژرف نگری نیازمند چه مقدار دانش و هوش است.

من بی تو شرح بی پایانم

برای که بگویم شرح اشک هایم را  

وگفته های پر از سوز و نگاهم 

وچشمان نمناک دیدگانم را 

من شرح دیدگان گریانم   

من نگاه پر سوز وناله پریانم  

من کوه استوارم و تو دشتی در کنار دامانم  

من دریایم وتو رودی در پهلوانم 

من سروم وتو بوته ای نزد زانوانم 

من تشنه ام وتو سیرابی نزد نگاهانم 

من بی تو شرح بی پایانم  

 

  

می تونم شرط ببندم که این شعر رو هیچ جای دیگه ندیدید  

آخه این یکی از اشعار خالمه  

 

خوب حالا نظر بدید

عید غدیر مبارک

عید غدیر رو به همه ی سیدهای مثل خودم تبریک میگم حالا شما هم که سید نیستید عیدتون مبارک  

آفتاب سوختگی

 علایم‌ شایع 

 

قرمزی ‌، تورم ‌، درد و گاهی‌ تاول‌ زدن‌ پوست‌ تب‌ (گهگاه‌) تهوع‌ و استفراغ‌ (در سوختگیهای‌ شدید) دلیریوم (در سوختگی‌های‌ شدید و وسیع‌) تیره‌ شدن‌ یا ور آمدن‌ پوست‌ پس‌ از بهبودی ‌، بسته‌ به‌ شدت‌ سوختگی‌ عوامل تشدید کننده عوامل‌ ژنتیک‌ بویژه‌ پوست‌ روشن‌ ، چشمان‌ آبی‌ و موی‌ قرمز یا بور مواجهه‌ با منابع‌ صنعتی‌ نور مثل‌ قوس‌ جوشکاری استفاده‌ از داروها از جمله‌ داروهای‌ گوگرددار ، تتراسایکلین‌ها ، آموکسی سیلین یا قرص‌ ضد بارداری‌ خوراکی‌  

 

 

پیشگیری‌ 

  از ظهر تا 3 بعد از ظهر از آفتاب‌ دوری‌ کنید. برای‌ فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری‌ خارج‌ از منزل‌ از کرم‌ ضد آفتاب‌ استفاده‌ کنید. محصولاتی‌ که‌ قدرت‌ محافظت‌کنندگی‌ آنها 15 یا بیشتر است‌، محافظت‌ تقریباً کامل‌ ایجاد می‌کنند. کرمهایی‌ که‌ قدرت‌ محافظتی‌ کمتری‌ دارند، محافظت‌ نسبی‌ ایجاد می‌کنند و باعث‌ تیره‌ شدن‌ خفیف‌ می‌شوند. برخی‌ از این‌ کرمها در برابر آب‌ و تعریق ‌، مقاوم‌ هستند ولی‌ باید پس‌ از شنا یا مواجهه‌ طولانی‌ مدت‌ دوباره‌ از آنها استفاده‌ کنید. روغن‌ معدنی‌ یا کره‌ کاکائویی ‌، باعث‌ محافظت‌ در برابر آفتاب‌ نمی‌شوند.


برای‌ حداکثر محافظت‌ از یک‌ داروی‌ محافظت‌ کننده‌ فیزیکی‌ مثل‌ پماد اکسید روی‌ استفاده‌ کنید. پس‌ از شنا و در مواجهه‌های‌ متعدد ، دوباره‌ از آن‌ استفاده‌ کنید. استفاده‌ از کرمهای‌ محافظت‌کننده‌ بویژه‌ در نواحی‌ حساستر به‌ سوختگی‌ مثل‌ پوست‌ بینی ، گوشها ، پشت‌ ساقها و پشت‌ گردن‌ مفید هستند. اگر بندرت‌ دچار سوختگی‌ می‌شوید، از یک‌ کرم‌ ضد آفتاب‌ استفاده‌ کنید که‌ باعث‌ تیره‌ شدن‌ شود و حداقل‌ محافظت‌ را ایجاد کند.