ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تاریکى، پیچک وار ، به چپرها پیچید، به حناها ، افراها .
و هنوز ، ما در کشت ، در کف داس.
ما ماندیم ، تا رشته شب از گرد چپرها وا شد ، فردا شد.
روز آمد و رفت .
تاریکى ، پیچک وار ، به چپرها پیچید ، به حناها ، افراها.
و هنوز ، یک خوشه کشت ، در خور چیدن نه ، یاد رسیدن نه.
و هزاران روز ، و هزاران بار
تاریکى ، پیچک وار ، به چپرها پیچید ، به حناها ، افراها.
پایان شبى ، ما در خواب ، یک خوشه رسید ، مرغى چید.
آواز پرش بیدارى ما: ساقهء لرزان پیام.