جدیدترین یادداشتها
همه- تولد مانگ
- هنگامى
- [ بدون عنوان ]
- هرچه هستم از توست
- [ بدون عنوان ]
- نامه اى به تو
- [ بدون عنوان ]
- قاصدک
- دستور چیست؟
- لحظه هایتان آرام
- آغاز زمستان
- لحظه دیدار
- و یک نفس عمیق
- [ بدون عنوان ]
- ماه میخواهم
- سرپناه تو
- بیا با هم بگرییم
- لبخند
- و مانگ دوساله شد
- دو ساله
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- ماه کامل
- کلام از نگاه تو
- فغان بی پاسخ
- اندوه پرست
- شکسته دل
- تاب تاب عباسی
- هیچ
- به یاد او
بایگانی
- آبان 1398 1
- مرداد 1398 1
- آبان 1397 1
- دی 1395 1
- آبان 1395 1
- مهر 1395 1
- مهر 1394 1
- خرداد 1394 1
- شهریور 1392 1
- اردیبهشت 1392 1
- دی 1391 1
- مهر 1391 1
- تیر 1391 1
- آبان 1390 6
- مهر 1390 1
- مرداد 1390 2
- تیر 1390 2
- اسفند 1389 5
- بهمن 1389 4
- دی 1389 3
- آذر 1389 3
- آبان 1389 2
- مهر 1389 3
- شهریور 1389 2
- مرداد 1389 1
- تیر 1389 4
- خرداد 1389 8
- اردیبهشت 1389 10
- فروردین 1389 4
- اسفند 1388 7
- دی 1388 1
- آذر 1388 7
- آبان 1388 2
- مهر 1388 2
تقویم
آبان 1398| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آمار : 69528 بازدید
Powered by Blogsky
اجازه بده یک باره دیگه مطلبت رو بخونم،وایسا
اول احساس ناراحتی،احساس میکنم بغض داره خفم می کنه بعدش فکر می کنم گریه.
الان فکر میکنم سبک تر شدم،اره سبک تر شدم.
حالا دارم به خاطرات خوبی که با ستارم داشتم فکر می کنم،راستی راستی ما باهم اینقدر خوب بودیم؟!چه خاطراتی!
الان باز تو چشمام اشک جمع شد.
یه چند دقیقه ای می خوام به هیچی فکر نکنم،فقط دلم می خواد تا توان دارم خودم رو ببرم زیر شن ها، دیگه نه می خوام کسی رو ببینم ،نه میخوام کسی من رو ببینه،دلم می خواد زمان وایسه،کاشکی من اصلا نبودم،از اون اول.
نه باید باشم،چون اگه نبودم اصلا ستاره ای هم نداشتم نه من ستارم رو دوست دارم،اون خیلی خوبه.
ولی چه فایده اون که سقوط کرده،
نه نه نه...
اون از اول جاش تو اسمون بود
ولی بعدش جاش تغییر کرد
اون اومد تو قلبه من
مگه میشه از تو قلبه من سقوط کنه،بره؟!
نه نه نه...
اون از تو قلبه من نرفته همیشه ابن جاست ،تو قلبم .
پس هیچوقت از تو قلبم نمیره،سقوط نمی کنه.
الان حالم خیلی بهتره،خیلی.
دارم از زیره شنا در میام.
مانلی :
اشک تو چشم های ما هم جمع شد . بیا . بیا بیرون که دنیا بدون تو می گندد .
مارال :
چقدر دلتون پر بود .
ولی اون شب برای اولین بار بود که گریه نکردم شما هم خودتون رو کنترل کنید.
تازه می خواستم خبرتون رو بگیرم خوب شد اومید.
سلااااااااااااااااام
اوه اوه عجب سوال عجیبی!!!
خب شاید اولش خوشحال بشم که ستارم داره میاد پیشم بعد که دیدم چه بلایی سرش اومده غصه میخورم...گریه هم میکنم بعد هم یه لبخند تلخ میزنم میگم شاید ازم جدا شده باشی ولی همیشه به یادتم!!! البته همه ی این چیزایی که گفنم فقط فرضیاتم بود!!!چون من هیچ وقت تو همچین موقعیتی نبودم...دلم هم نمیخواد تجربش کنم!!!
مرررررررررررررررررررررررررسی
موفق باشی
سلام وبلاگ جالیبیه تبریک میگم. مطالبت که احساسی و قشنگه . ولی تو طراحی صفحات تنوع بیشتری خرج بده وبلاگت عالی بود موفق و پیروز باشی bye
یه ستاره دیگه انتخاب میکنم
ببخشید که زیاد احساساتی نیستم
شما هم خوب اینجا رو کردین پاتوغ وب گردی هاتون
مانلی :
جای شما خالی
حتی تصور همچین چیزی برام سخته. اشکام جاری میشه ولی از خدا میخوام که یا اونو بهم برسونه یا جون منو بگیره و منو به اون برسونه
آخی
ولی با مردن ستاره ها ستاره های دیگه به وجود می یان ولی اگه شما بمیرید چی میشه!
سلام
مرسی که سرزدی
چشم میگردم اگه چیزی پیدا کردم میزارم
سلام
خیلی وقته مطلب نمیذاری
یکی هم که گذاشتی و پاک کردی
چی شد مطالبت پس؟
هیچ چیز جر بهت! دوست ندارم بهش فکر کنم
سلااااااااااااااااااااااااااااام
خبری ازت نیست؟!؟!؟!
آپ جدیدی...چیزی؟!؟!؟
قالبت خیلی بهتر شده
تبریک میگم
مارااااال!
خیلی بده .خیلی بده!تا حالا بش توجه نکرده بودم.ولی حالا!تو این موقعیت...
فقط دعا میکنم واس هیچکس اتفاق نیافته.
احساس خیلی خوبی نیست اما چقدر شاهد انتخاب های بدتر ازین بودیم و اینقد ناراحت نشدیم . گاهی انتخاب ها نادرستی داشتیم اما از کنارشون گذشتیم ولی این ستاره شاید چون با احساس سروکار داره اینقدر ناراحت کنندس . احساسی که دلمون میخواد ادامه داشته باشه و همیشه هم درست باشه . که اکثر وقتا اینطور هم نیست.
اوووووووووووووووووووو
۸
اییییییییییییی مرال تویی داداش؟