ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر ، با آن پوستین سرد نمناکش.
باغ بی برگی ،
روز و شب تنهاست ،با سکوت پاک غمناکش .
ساز او باران ، سرودش باد .
جامه اش شولای عریانی است0
ور جز اینش جامه یی باید ،
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، یا نروید ،
هر چه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذاری نیست .
باغ نومیدان ،
چشم در راه بهاری نیست .
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد ،
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید ؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان از میوه های سر به گردونسای
اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونی ست اشک آمیز .
جاودان بر اسب یال افشان زردش
می چمد در آن
پادشاه فصل ها ، پاییز .
-------------------------------
چندوقتی میشد نیومده بودم!
اینو تازه گذاشتی؟دوسش میدارم
منم دوسش دارم!
آره قشنگه مارال خوشمان آمد
قربوننت برم عزیزم من از کدوم کارت خوشم نیومد؟یادم نیاد
فک کککککککککککککککن
فک کن!!!!!!!!!!
الان برای نوشتن شعر پاییز یه کم دیره بهتر بود زمستان رو می نوشتی که هوا بس نا جوان مردانه سرد است
یعنی میگید به زمستون زندگیمم رسیدم!
اما من امید دارم تازه تو پاییزم که بهارش میکنم!
زندگی دوستام هم بهاری!
نخیر مارال زندگی من خزانیه من عاشقه پایییزم چه ربطی داره مگه خصوصیاتم پاییزیه
منم پاییزو بیشتر از همه ی ماها دوست دارم !
اما باز آرزو میکنم زندگیتون بهاری باشه!