ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حرف ها دارم
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می
گشایی !
چه ترا دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا
و نشاط زندگی را
از کف من می ربایی؟
در کجا هستی نهان ای مرغ !
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق ؟
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی
کنار چشمه ادارک بال و پر ؟
هر کجا هستی ، بگو با من .
روی جاده نقش پایی
نیست از دشمن.
آفتابی شو!
رعد دیگر پا نمی کوبد به بام ابر.
مار برق از
لانه اش بیرون نمی آید.
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا.
روز خاموش
است، آرام است.
از چه دیگر می کنی پروا؟
سلاااااااااااااام
خیلی خوشکل بود
اگه اشتباه نکنم مال سهراب بود..نه؟؟؟
مرررررررررررررررررررررسی